چابک غزال

ساخت وبلاگ
مى خواست عشق را بِچِشاند به کامِ خلقبا طعمِ شیر و شَهد و شکر، "مادر" آفرید...  "حسین منزوی" + نوشته شده توسط دکتر احمدرضا نظری چروده در شنبه نوزدهم اسفند ۱۳۹۶ و ساعت 23:24 | چابک غزال...
ما را در سایت چابک غزال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : charvadeho بازدید : 112 تاريخ : دوشنبه 28 اسفند 1396 ساعت: 2:18

جوانى سر از رأى مادر بتافت دل دردمندش به آذر بتافتچو بیچاره شد پیشش آورد مهد که اى سست مهر فراموش عهدنه در مهد نیروى حالت نبود مگس راندن از خود مجالت نبود؟تو آنى کزان یک مگس رنجه اى که امروز سالار و سرپنجه اىبه حالى شوى باز در قعر گور که نتوانى از خویشتن دفع موردگر دیده چون برفروزد چراغ چو کرم لحد خورد پیه دماغ؟چه پوشیده چشمى بب چابک غزال...
ما را در سایت چابک غزال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : charvadeho بازدید : 132 تاريخ : دوشنبه 28 اسفند 1396 ساعت: 2:18

خاطره ای تکان دهنده از استاد شفیعی کدکنی.نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم.از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم…(استادکدکنی حالا خودش هم گریه می کند…)پدرم بود، مادر هم او را آرام م چابک غزال...
ما را در سایت چابک غزال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : charvadeho بازدید : 179 تاريخ : دوشنبه 28 اسفند 1396 ساعت: 2:18